معنی roić się - جستجوی لغت در جدول جو
roić się
هجوم آوردن، هشدار
ادامه...
هُجوم آوَردَن، هُشدار
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
stroić się
آراستن، ظرافت
ادامه...
آراستَن، ظِرافَت
دیکشنری لهستانی به فارسی
pocić się
عرق ریختن، عرق کرده
ادامه...
عَرَق ریختَن، عَرَق کَردِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
wić się
تکان خوردن، تکثیر، درد کشیدن، دردناک، لرزیدن، ویسکوزیته
ادامه...
تَکان خُوردَن، تَکثِیر، دَرد کِشیدَن، دَردناک، لَرزیدَن، ویسکُوزیتِه
دیکشنری لهستانی به فارسی